English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2974 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
ti is true in the rough U بطورکلی درست است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
in the a U بطورکلی
in the gross U بطورکلی
potently U بطورکلی یا موثر
enmasse U کلا بطورکلی
bibles U بطورکلی هر رساله یاکتاب مقدس
bible U بطورکلی هر رساله یاکتاب مقدس
joins U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
meets U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
joined U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
coincidence function U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
and U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
intersection U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
intersections U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
join U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
meet U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
OR function U تابع منط قی که وقتی خروجی درست میدهد که یک ورودی درست باشد
alternation U تابع منط قی که یک خروجی درست را در صورتی که هر یک از ورودی ها درست باشد ایجاد میکند
union U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
disjunction U تابع منط قی که در صورتی که ورودی درست باشد خروجی درست تولید میکند
false U 1-اشتباه نه درست و نه صحیح . 2-اصط لاح منط قی معادل دودویی مخالف درست
conjunctions U تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
either or operation U تابع منط قی که وقتی خروجی درست دارد که یک ورودی درست داشته باشد
assertion U 1-عبارت برنامه از یک قاعده یا قانون 2-قاعدهای که درست است یا درست فرض میشود
conjunction U تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
unions U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
tempered U درست ساختن درست خمیر کردن
temper U درست ساختن درست خمیر کردن
tempers U درست ساختن درست خمیر کردن
judiciousness U قضاوت درست تشخیص درست
be the spitting image of someone <idiom> U درست مثل کسی بودن [درست شبیه کسی به نظر رسیدن]
The convict cannot distinguish between right and wrong [distinguish right from wrong] . U این مجرم نمی تواند بین درست و نادرست را تشخیص [تشخیص درست را از نادرست] بدهد.
differences U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
alternative U تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
difference U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
alternatives U تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
EXOR U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
exjunction U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
exclusive U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یک ورودی درست باشد و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
denial U تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
dispersion U تابع منط قی که خروجی آن نادرست است وقتی تمام ورودی ها درست باشند و درست است وقتی یک ورودی نادرست باشد
symmetric difference U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
denials U تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
NAND function U تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که تمام ورودی ها درست باشند و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
except U تابع منط قی که مقدار آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند. و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
equality U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یا دو ورودی درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
perfecting U درست
in order U درست
even U هم درست
sock U درست
legitimately U درست
inviolate U درست
properly U درست
righting U درست
accurate [correct] <adj.> U درست
in a entireness of state U درست
genuine U درست
perfected U درست
authentic U درست
right U درست
by the square U درست
by fits and starts U درست
righted U درست
entire U درست
valid U درست
orthodox U درست
well advised U درست
proper U درست
Am I not right?dont you agree with me ? U درست می گه یا نه ؟
legitimate U درست
out-and-out U درست
exactly U درست
integral U درست
perfect U درست
perfects U درست
conscionable U درست
out and out U درست
legitimating U درست
legitimates U درست
legitimated U درست
veracious U درست
orthographically U درست
straighter U درست
correcting U درست
corrects U درست
right as a trivet U درست
functional <adj.> U درست
convenient <adj.> U درست
correct U درست
appropriate [for an occasion] <adj.> U درست
right as a trivet U تن درست
right as nails U درست
practicable <adj.> U درست
practical <adj.> U درست
purpose-built <adj.> U درست
aright U درست
accurate U درست
incorrect U نا درست
straight U درست
straightest U درست
straightforward U درست
plain dealing U درست
utilitarian [useful] <adj.> U درست
useful <adj.> U درست
suitable <adj.> U درست
purposive <adj.> U درست
purposeful <adj.> U درست
Quite [so] ! U درست!
incorrupt U درست
smack dab U درست
exacts U درست
indefectible U درست
true <adj.> U درست
true U درست
truer U درست
truest U درست
real <adj.> U درست
proper <adj.> U درست
exact <adj.> U درست
correct <adj.> U درست
exacted U درست
clears U درست
exact U درست
clear U درست
clearer U درست
just U درست
whole U درست
clearest U درست
mishears U درست نشنیدن
trimmest U درست کردن
trustworthy U موثق درست
I didnt quite get it. U درست نفهمیدم
misbehaving U درست رفتارنکردن
trims U درست کردن
misbehaves U درست رفتارنکردن
misbehaved U درست رفتارنکردن
misapprehend U درست نفهمیدن
misapprehended U درست نفهمیدن
misapprehending U درست نفهمیدن
misapprehends U درست نفهمیدن
in roaring health U تن درست وفربه
mistook U درست نفهمیدن
8oclock sharp (on the dot). U درست سرساعت 8
It didnt work out. U درست درنیامد
behaving U درست رفتارکردن
misunderstood U درست نفهمیدن
concoct U درست کردن
on the button <idiom> U درست سر موقع
spitting image <idiom> U درست مثل
behaves U درست رفتارکردن
behave U درست رفتارکردن
fabricating U درست کردن
in good time <idiom> U درست سر وقت
propriety of behaviour U درست رفتاری
misunderstands U درست نفهمیدن
misunderstand U درست نفهمیدن
trim U درست کردن
upright U درست درستکار
fettle U درست کردن
misbehave U درست رفتارنکردن
fair shake <idiom> U رفتار درست
concocted U درست کردن
fabricates U درست کردن
concocting U درست کردن
fabricated U درست کردن
concocts U درست کردن
fabricate U درست کردن
behaved U درست رفتارکردن
orthographically U با املای درست
the flat of the hand U پهنای درست
just in time U درست بموقع
integral number U چیز درست
integral number U عدد درست
to behave oneself U درست رفتارکردن
indite U درست کردن
to erect into U درست کردن از
to get up U درست کردن
get up U درست شدن
framable U درست کردنی
to put to rights U درست کردن
to cleanvp U درست کردن
set in order U درست کردن
fix up U درست کردن
fecit U درست کرده
entire leaf U برگ درست
that is wrong U درست نیست
that is it U درست است
selfsame U درست همان
orthographer U درست نویس
orthoepist U درست تلفظ کن
plain dealing U سودای درست
point device U بسیار درست
pointdovice U بسیار درست
next in fornt of U درست در جلو
precedential U سابقه درست کن
redd U درست کردن
misconceive U درست نفهمیدن
right mindedness U درست اندیشی
right oh! U درست است
make up U درست کردن
right you are U درست است
Recent search history Forum search
1A hero can affect on the people.
1ایا جمله من درست است؟How has changed … how he grew the last time I saw he .How he more lovely than after…how is lovely… how is…
1set the record straight
1chand sabaei is correct or chand sabahi
1may fader good
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1playing the game در مورد انجام ورزش چه معنی میدهد
1i was rebelling now
1But it’s remarkable how, once you’ve committed to something, these things tend to work out in the end.
1روحانی چندمین رئیس جمهور است
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com